black flower(p,69)

black flower(p,69)


جونک سونبه با یه لحن ناراضی گفت.

چه اتفاقی برات افتاده تهیونگی.... نکنه روحت عوض شده یا مردی و توی بدن یه آدم دیگه تناسخ پیدا کردی؟

تهیونگ آه کشید و سونبه ادامه داد.

فاک... امگا شدی یکی از اون خوشگلاش.... نه من تهیونگی بد اخلاق خودم رو میخوام.

تهیونگ : سونبه کمتر مانهوای دخترونه بخون.... من یه روز از خواب بیدار شدم و متوجه شدم که تغییر کردم... نه روحم عوض شده و نه تناسخ پیدا کردم.

هر کدوم یکی از سینی های خالی کنار پیش خوان رو برداشتند و پر از غذا کردند.

جون سوک سونبه کیف پولش رو باز کرد و کارت اعتباریش رو بیرون کشید.

سونبه: قرار بود امروز تو پول غذا رو حساب کنی اما از اونجایی که سونبه خوبی هستم و حال تو هم خوب به نظر نمی رسه خودم اینکار رو می کنم.

گفت و پول غذاها رو حساب کرد.

پشت تنها میز خالی روی صندلی های فلزی نشستند.

جون سوک سونبه با چاپ استیک هاش یکم از برنج توی ظرف غذاش رو خورد.

سونبه: منم هنوز شوکه ام امگا بودن تو واقعا عجیبه اما تو اصلا خوب به نظر نمی رسی اتفاقی افتاده؟

به تهیونگ که مقابلش نشسته بود و دهن کوچولوش رو پر از سوپ می کرد ،نگاه کرد.

تهیونگ ناخوداگاه موهای نقره ایش رو پشت گوشش زد.

یه حرکت جدید و امگاوارانه
دیدگاه ها (۲)

black flower(p,70)

black flower(p,71)

black flower(p,68)

black flower(p,67)

black flower(p,257)

black flower(p,319)

black flower(p,232)

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط